همه چی آرومه.......

همه چی آرومه.......

دراین وبلاگ همه چی هست .جک،مطالب علمی ،چرت وپرت،جزوه درسی ،....خلاصه اش کنم امیدوارم دقایق واگه هم شد ساعات خوشی را سپری کنیم.
همه چی آرومه.......

همه چی آرومه.......

دراین وبلاگ همه چی هست .جک،مطالب علمی ،چرت وپرت،جزوه درسی ،....خلاصه اش کنم امیدوارم دقایق واگه هم شد ساعات خوشی را سپری کنیم.

مطلبی برای دلیل لقب شاهچراغ برای حضرت احمدبن موسی(ع)


 

چرا به امامزاده احمدبن موسی(ع) شاهچراغ می گویند؟

روایتی در این باره که در کتابی تاریخی نقل شده است را در اینجا بازگو می کنیم.

«تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مدفن حضرت احمد ابن موسی (ع) اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمی رسید که در اطراف آن،خانه های متعدد ساخته و مسکن اهالی بود. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می درخشد و تا طلوع صبح روشن است، چند شب جمعه مراقب می بود،روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت با خود اندیشید شاید در این مکان،مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاء الله باشد،بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم،هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید.امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند.درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند.اما امیر که مردی روشن ضمیر بود و باطنی پاک و خالی از غرض داشت فرمود:اولین شب جمعه شخصا به خانه پیرزن می روم تا از موضوع آگاه شوم.چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار کن .چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی تر از دیگر شب های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی اختیار سه مرتبه فریاد زد: « شاه! چراغ».واز آن به بعد به شاه چراغ معروف گردید.»( کتاب قیام سادات علوی،علی اکبر تشید، صفحه 192).

 

نظرات 1 + ارسال نظر
ف جمعه 9 خرداد 1393 ساعت 14:04

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد